ارقونلغتنامه دهخداارقون . [ ] (اِ) حنا. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ارقان . ایرقان . ورقان . فقولیان . برنا. یرنا. (فهرست مخزن الأدویه ). رجوع بحنا شود. || روغن جلوز. (فهرست مخزن الأ
ارقونلغتنامه دهخداارقون . [ ] (اِخ ) رودی است در بلاد ایغور که از کوههای قراقورم سرچشمه گیرد. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 39، 42 و 192) (تاریخ مغول ص 4، 7 و 16).
ارغونلغتنامه دهخداارغون . [ اَ ] (اِخ ) نوکر مولانا قطب الدین که از جانب امیر تیمور، آنگاه که متوجه روم بود، جهت استخلاص اموال شیراز و افراغ محاسبات آن ولایت تعیین شد و مولوی بدا
ارغونلغتنامه دهخداارغون . [ اَ ] (اِخ ) (امیر... آقا) وی از دبیران اوگتای بود، و قاآن او را در موقعی که بین گرگوز و پسر جنتمور اختلاف بروز کرده بود، در جزء فرستادگان خود به خراسا
ارغونلغتنامه دهخداارغون . [ اَ ] (اِخ ) ناحیه ٔ قدیم شمال شرقی اسپانیاکه امروزه شامل ایالات هوئِسکا، سرقسطه و تروئِل میشود: و مدینة طمریس و مدینة یاقة و مدینة سنجیلی و مدینة ارغو
اروندلغتنامه دهخدااروند. [ اَ وَ ] (اِخ ) کوهی است . (مهذب الاسماء). کوهی است بدر همدان . (فرهنگ اسدی ). کوه الوند . (سروری ) (غیاث اللغات ). نام کوهی است بسیار سبز و خرم و شهر ه
اردوبالغلغتنامه دهخدااردوبالغ. [ اُ ل ِ ] (اِخ ) اردوبالیغ. موضعی است در بلاد مغولستان در کنار رود ارقون و نام اردوبالیغ را سپس بگردانیدند و ماووبالیغ گفتند. قراقورم : خواقینی که در
خان تنگریلغتنامه دهخداخان تنگری . [ ت َ ] (اِخ ) نام سلسله جبالی بوده است در ترکستان که شهر معروف کوجا در شمال نهرتاریم در مشرق این جبال بنا شده بود. در نیمه ٔ قرن دوم هجری قمری جماع
منبعلغتنامه دهخدامنبع.[ مَم ْ ب َ ] (ع اِ) چشمه و این صیغه ٔ اسم ظرف است از نبوع که به معنی برآمدن آب است از زمین . (غیاث ) (آنندراج ). محل خروج آب . ج ، منابع. (از اقرب الموارد
چنگیزلغتنامه دهخداچنگیز. [ چ َ ] (اِخ ) چنگیزخان که نام اصلیش بزبان مغولی تموچین است در حدود سال 549 هَ . ق . در مغولستان تولد یافت . پدرش یسوکای بهادر رئیس و خان قبیله ٔ قیات از