ارغاللغتنامه دهخداارغال . [ اِ ] (ع مص ) رویانیدن زمین گیاه رغل را: ارغلت الارض . (منتهی الأرب ). باسرمق شدن زمین . (تاج المصادر بیهقی ). || شیر دادن . (تاج المصادر بیهقی ): ارغ
ارغالیلغتنامه دهخداارغالی . [ اَ ] (مغولی ، اِ) (کلمه ٔ مغولی از ارگا بمعنی قله ٔ کوه ) آرقالی . نامی است که مغولان بقوچ وحشی که در کوهستانهای جنوب سیبری یافت شود، دهند.
ارغدادلغتنامه دهخداارغداد. [ اِ غ ِ ] (ع مص ) آسان و نادشوار بودن . || فراوان بودن . || با فراخی و خوشی زیست کردن .
ارغداقلغتنامه دهخداارغداق . [ ] (اِخ ) ایلچی میرزا سیورغتمش در دربار دائمسک خان . (حبط ج 2 ص 403 و 404).