ارشاکفرهنگ نامها(تلفظ: aršāk) (در اعلام) نام مؤسس سلسلهی اشکانی که به اشک اول مشهور است ؛ نام چند تن از پادشاهان ارمنستان. (بعضی از منابع اَرشاک را دلیر مرد و مبارز معنی کرده
ارشاکلغتنامه دهخداارشاک . [ اَ ] (اِخ ) ارشک . اشک . و آن نام مؤسس سلسله ٔ اشکانی است که به اشک اول مشهور است . وی یکی از بزرگان پارت بود در 256 ق . م .بر آنتیوکوس دوم یا سیم ،
ارشادفرهنگ نامها(تلفظ: eršād) (عربی) رهبری ، هدایت کردن ، راه نمودن ؛ راهنمایی ، نشان دادن راه درست .
ارشانفرهنگ نامها(تلفظ: aršān) دلیر ، دلاور ، درست؛ (در اعلام) نام پسر اردشیر دوم و نام پسر ارته باز که یونانیان وی را 'آرسنیس' نوشته اند.
گئوتملغتنامه دهخداگئوتم . [ گ َ ءُ ت ِ م َ ] (اِخ ) گئوتمه . گئوتم . اسم یکی از دیویسنان و از رقبای زرتشت است ، جز در فقره ٔ 16 از فروردین یشت دگر در هیچ جای اوستا نه در هیچ کتب
آکلغتنامه دهخداآک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند
تبریزلغتنامه دهخداتبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب