ارشاقلغتنامه دهخداارشاق . [ اِ ] (ع مص ) تیز نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الأرب ). تیز نگه کردن . || دراز کردن آهو گردن را. (منتهی الأرب ). گردن دراز کردن آهو
ارشادفرهنگ نامها(تلفظ: eršād) (عربی) رهبری ، هدایت کردن ، راه نمودن ؛ راهنمایی ، نشان دادن راه درست .
ارشاکفرهنگ نامها(تلفظ: aršāk) (در اعلام) نام مؤسس سلسلهی اشکانی که به اشک اول مشهور است ؛ نام چند تن از پادشاهان ارمنستان. (بعضی از منابع اَرشاک را دلیر مرد و مبارز معنی کرده
ارشانفرهنگ نامها(تلفظ: aršān) دلیر ، دلاور ، درست؛ (در اعلام) نام پسر اردشیر دوم و نام پسر ارته باز که یونانیان وی را 'آرسنیس' نوشته اند.
رشقلغتنامه دهخدارشق . [ رِ ] (ع اِمص ) تیراندازی و هرچه بر آن گرو کنند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم است از رَشْق بمعنی تیراندازی . (از اقرب الموارد). || (ا
ارشاکفرهنگ نامها(تلفظ: aršāk) (در اعلام) نام مؤسس سلسلهی اشکانی که به اشک اول مشهور است ؛ نام چند تن از پادشاهان ارمنستان. (بعضی از منابع اَرشاک را دلیر مرد و مبارز معنی کرده