ارسلانشاهلغتنامه دهخداارسلانشاه . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن طغرل بن محمدبن ملکشاه ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به قسیم امیرالمؤمنین و رکن الدین . (راحةالصدور). یا معزالدنیا و الدین . (مجم
ارسالاووسلغتنامه دهخداارسالاووس . [ اَ ](اِخ ) اَرخلائوس ملیطی . فیلسوف یونانی از نحله ٔ ایونی و تلمیذ انکساغورس و استاد سقراط. وی در حدود سنه ٔ 440 ق . م . در اثینه شهرت یافت و چون
ارسلان خاتونلغتنامه دهخداارسلان خاتون . [ اَ س َ ] (اِخ ) خاتون ترکستان که امیرمحمود را غلامی نادر و کنیزکی دوشیزه ٔ نادره بهرسال فرستادی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 253). و این نام در تاری
ارسلانلغتنامه دهخداارسلان . [ اَ س َ ] (اِخ ) آخُرسالار از امرای فایق . نوح بن منصور به والی جوزجان ابوالحرث فریغونی مثال فرستاد تا بدفع او [ فایق ] قیام کند. ابوالحرث بوش بسیار ف
ارسلانشاهلغتنامه دهخداارسلانشاه . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن طغرل بن محمدبن ملکشاه ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به قسیم امیرالمؤمنین و رکن الدین . (راحةالصدور). یا معزالدنیا و الدین . (مجم