ارسطلغتنامه دهخداارسط. [ اَ رَ ] (اِخ ) حکیمی است رومی شاگرد افلاطون ، او وزیر اسکندر کبیر بود و معلم اول گویندش . نوشتن رااو بهم رسانید. (برهان قاطع). رجوع به ارسطو شود.
ارستلغتنامه دهخداارست . [ اُ رِ ] (اِخ ) پسر آگاممنن و کلی تامنسترا. چون کلی تامنسترا آگاممنن را بکشت ، ارست را خواهر وی الکتر از وطن دور کرد تا آنگاه که بزرگ شود، به انتقام پدر
ارسطالغتنامه دهخداارسطا. [ ] (اِخ ) کتابی بدین نام ابن الندیم به افلاطون نسبت میدهد. (الفهرست چ مصر ص 344) - انتهی . و در فهرست کتب ارسطو دیده نشد.
ارسطالغتنامه دهخداارسطا. [ اَ رَ ] (اِخ ) بلغت رومی ، به معنی ارسط باشد که معلم اول باشد. (برهان ). نام حکیمی که او را ارسطاطالیس گویند. (مؤید الفضلاء). رجوع به ارسطو شود.
ارسطالغتنامه دهخداارسطا. [ اَ رَ ] (اِخ ) بلغت رومی ، به معنی ارسط باشد که معلم اول باشد. (برهان ). نام حکیمی که او را ارسطاطالیس گویند. (مؤید الفضلاء). رجوع به ارسطو شود.
ارسطولغتنامه دهخداارسطو. [ اَ رِ ] (اِخ ) (در یونانی : اریست تلس ) حکیم مشهور یونانی ملقب بمعلم اول و پیشوای مشائین . نام این فیلسوف در فارسی و عربی بصور ذیل آمده است : ارسطو، آر