ارزشمنددیکشنری فارسی به انگلیسیestimable, valuable, merit, meritorious, quality, rich, sterling, substantial, valid, valued, worth, worthwhile, worthy
ارزشمندفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرارزش، ثمین، قیمتی، گران، گرانبها، معتبر، نفیس ۲. مغتنم ≠ بیارزش، رخیص، کمبها
طاوس یمانیلغتنامه دهخداطاوس یمانی . [ وو س ِ ی َ ] (اِخ ) ابن کیسان الخولانی الهمدانی الیمانی اهل یمن و از ابناءالفرس است . یکی از اعلام تابعین بشمار است ، از ابن عباس و ابی هریرة است
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میل