ارجفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارزش، ارز، بها، مقدار، نرخ ۲. اعتبار، پایگاه، پایه، حشمت، شان، قدر، مرتبت، مکانت
honouringدیکشنری انگلیسی به فارسیارج نهادن، مفتخر کردن، احترام کردن به، محترم شمردن، امتیاز تحصیلی اوردن، شاگرد اول شدن
تقدیرفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) اندازه گرفتن . 2 - (اِ.) فرمان خدا، سرنوشت . 3 - (مص ل .) ارج نهادن .
احترام گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حترام گذاشتن، احترام گذاردن، احترام کردن، محترم شمردن، گرامی داشتن، پرستیدن ادب کردن، احترام کسی رانگاه (نگه) داشتن، رعایت احترام کردن، حرمت گذا