ارجوانلغتنامه دهخداارجوان . [ اُ ج ُ ] (اِخ ) نام کنیزکی است از مردم ارمنستان ، ام ّ ولد ابوالعباس پسر قائم باللّه عباسی . آنگاه که ابوالعباس وفات کرد، چون قائم باللّه را پسری دیگ
ارجوانلغتنامه دهخداارجوان . [ اُ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرّب ارغوان ) (منتهی الارب )(آنندراج ). و مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة البهرمان و هو لون احمر و کذلک الارجوان و القرمز.
ارژوانواژهنامه آزادبه دست آورنده ارزش - ون:به دست آوردن و پیروز شدن EN:win, German:Gewinnen به نقل از کتاب دکتر حسابی
ارجوانیلغتنامه دهخداارجوانی . [ اُ ج ُ نی ی ] (معرب ، ص نسبی ) منسوب به ارجوان . ارغوانی . به رنگ ارغوان . سرخی که بسیاهی زَند. || ارغوانی .نوعی است از یاقوت و آن دون بهرمانی است د
زان ارجوانیلغتنامه دهخدازان ارجوانی . [ ن ِ اُ ج ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از انواع زان است و در گیاه شناسی فاگوس سلواتیکاپورپره نام دارد. برگ نهال آن برنگ قرمز است و پس از رشد کامل
اردوانلغتنامه دهخدااردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) رئیس قراولان مخصوص خشیارشا، شاهنشاه هخامنشی . وی در سال 466 ق .م . کنگاشی بر ضد شاه ترتیب داده خواجه ای را میتری دات (مهرداد) نام در آ