ارثماطیقیلغتنامه دهخداارثماطیقی . [ اَ رِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اَریثمُس ، بمعنی عدد) ارتماطیقی .علم حساب نظری . (کشاف اصطلاحات الفنون ). دانش اعداد.فن ّ محاسبه . و آن عبارتست از
ارتماطیقیلغتنامه دهخداارتماطیقی . [ اَ رِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اریث مس ، بمعنی عدد) (علم الَ ....) آرِتماطیقی . و آن علمی است که از خواص ّ عدد بحث کند. (کشف الظنون ). رجوع به ارث
آرتماطیقیلغتنامه دهخداآرتماطیقی . [ رِ ] (معرب ، اِ) اَرِتماطیقی . اَرِثماطیقی . علم عدد و حساب و آن قسمتی از فلسفه ٔ تعلیمیه ٔ ریاضیه باشد. و رجوع به ارثماطیقی شود.
قاطس اروماطیقیلغتنامه دهخداقاطس اروماطیقی . [ طِ ؟ ] (معرب ، اِ مرکب ) قصب الذریره است . (فهرست مخزن الادویة).
حاشیتینلغتنامه دهخداحاشیتین . [ ی َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ حاشیه . || در اصطلاح ریاضی ، طرفین . رجوع به کلمه ٔ ارثماطیقی شود.
آرتماطیقیلغتنامه دهخداآرتماطیقی . [ رِ ] (معرب ، اِ) اَرِتماطیقی . اَرِثماطیقی . علم عدد و حساب و آن قسمتی از فلسفه ٔ تعلیمیه ٔ ریاضیه باشد. و رجوع به ارثماطیقی شود.
صاعدلغتنامه دهخداصاعد. [ ع ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صعود. بالابرآینده . (منتهی الارب ). از پستی بسوی بلندی رونده . (غیاث اللغات ). بالارونده . بَرشونده . مقابل هابط، بزیرشونده ،
ارتماطیقیلغتنامه دهخداارتماطیقی . [ اَ رِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اریث مس ، بمعنی عدد) (علم الَ ....) آرِتماطیقی . و آن علمی است که از خواص ّ عدد بحث کند. (کشف الظنون ). رجوع به ارث