ارتافرنلغتنامه دهخداارتافرن . [ اَ ف ِ ] (اِخ ) یکی از فرزندان مهرداد ششم پادشاه پُنت . (ایران باستان ص 2148 و 2149).
ارتافرنلغتنامه دهخداارتافرن . [ اَ ف ِ ](اِخ ) برادر صلبی داریوش بزرگ که از طرف وی والی ایالت لیدیه گردید و مقر اوسارد بود. (ایران باستان ص 625، 639، 640، 644، 645، 651، 652، 655،
ارتافرنفرهنگ نامها(تلفظ: artā feren) (در اعلام) یکی از فرزندان مهرداد ششم پادشاه پنت ؛ برادر صلبی داریوش بزرگ که از طرف وی والی ایالت لیدیه گردیده و مقر او سادر بود .
ارتابانلغتنامه دهخداارتابان . [ اَ ] (اِخ ) اَرْدَوان . پسر هیستاسپ (ویشتاسپ ) و برادر داریوش . (ایران باستان ص 593 و 708). و رجوع به اردوان شود.
ارتاجونالغتنامه دهخداارتاجونا. [ اَ ] (اِخ ) شهریست به اسپانیا از ولایت نوارة . موقع آن بمسافت 18 میلی جنوب بمبلونه است و سکنه ٔ آن قریب 2000و دارای معادن مس نیکوست . (ضمیمه ٔ معجم
ارتامنلغتنامه دهخداارتامن . [ اَ م ِ ] (اِخ ) اَرتام نِس . آریارام نِس . پسر سمردیس (بَردی َ) و پدر آنافاس از اجداد پادشاهان کاپادوکیه . (ایران باستان ص 2123 از دیودور صقلی و ص 21
داتیسلغتنامه دهخداداتیس . (اِخ ) نام سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش بزرگ . وی از جانب این پادشاه در معیت ارتافرن پسر ارتافرن مأمور جنگ با اهالی ارتری و آتن گردید و در جد
ساردلغتنامه دهخداسارد. (اِخ ) شهر معروف باستانی ، پایتخت کشور لبدیه (لودیا) ، در آسیای صغیر (در نیمه ٔ قرن ششم ق . م .) که نام آن در کتیبه ٔ داریوش در تخت جمشید «سیردا» آمده . د
پنتلغتنامه دهخداپنت . [ پ ُ ] (اِخ ) نام ولایت شمالی آسیای صغیر بر کنار پونتوکسن دریای سیاه (بحر اسود) و آن را به لاطینی پنتوس (بنطس عربی ) می گفتند. دولتی در آن سرزمین در عهد
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بت
گئوماتلغتنامه دهخداگئومات . [ گ ِ ] (اِخ ) گوماتا. غاصب تاج و تخت هخامنشی که در زمان مسافرت کمبوجیه پسر کوروش بزرگ به مصر خود را بنام بردیا برادر پادشاه معرفی و سلطنت را غصب کرد.