اذهبدیکشنری عربی به فارسیرفتن , روانه ساختن , رهسپار شدن , عزيمت کردن , گذشتن , عبور کردن , کارکردن , گشتن , رواج داشتن , تمام شدن , راه رفتن , نابود شدن , روي دادن , بران بودن , درصدد
اذهبلغتنامه دهخدااذهب . [ اَ هََ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از ذهاب . برنده تر:5 مر رسول اﷲ (ص ) علی نسوة... فقال یا معشرالنساء مارأیت نواقص عقول و دین اذهب بعقول ذوی الألباب منکن