اذادةلغتنامه دهخدااذادة. [ اِ دَ ] (ع مص ) اعانت کردن کسی را در راندن شتر. (منتهی الارب ). یاری دادن بر راندن چهارپای . (تاج المصادر بیهقی ). یاری کردن کسی را در راندن چاروا.
عضادةدیکشنری عربی به فارسیتير عمودي چارچوپ , چهار چوپ درب و هر چيز ديگري , ستون , لغاز , تير بيرون امده
عضادةلغتنامه دهخداعضادة. [ ع ُ دَ ] (ع ص ) امراءة عضادة؛ زن زشت و درشت بازو. (منتهی الارب ). و رجوع به عُضاد شود.
عضادةلغتنامه دهخداعضادة. [ ع ِ دَ ](ع اِ) عضادة الشی ٔ؛ جانب آن چیز. (منتهی الارب ). عضادةالطریق ؛ جانب راه . (از اقرب الموارد). || بازوی در. (دهار). هر یک از دو چوب که در دو جان
اعادهلغتنامه دهخدااعاده . [ اِ دَ ] (ع مص ) مکرر کردن . (فرهنگ نظام ). دوباره . (ناظم الاطباء). مکرر کردن : دیروز هرچه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد. (فرهنگ نظام ). تکرار ک
مذیدلغتنامه دهخدامذید. [ م ُ ] (ع ص ) شخصی که اعانت کند دیگری را در راندن شتران . (آنندراج ). معین . (یادداشت مؤلف ). آنکه کمک در راندن می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از
اعادهلغتنامه دهخدااعاده . [ اِ دَ ] (ع مص ) مکرر کردن . (فرهنگ نظام ). دوباره . (ناظم الاطباء). مکرر کردن : دیروز هرچه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد. (فرهنگ نظام ). تکرار ک