عدنانلغتنامه دهخداعدنان . [ ع َ ] (اِخ ) نام یکی از اجداد حضرت رسول است که بسیار فصیح بود. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). در غیاث است که نام یکی از اجداد حضرت رسول است که بغایت فصیح ب
عدنانلغتنامه دهخداعدنان . [ ع َ ] (اِخ ) یکی از قبائلی است که انساب عرب بدان منتهی شود. مورخان متفق اند بر آنکه آن از فرزندان اسماعیل بن ابراهیم است و معظم اهل حجاز به عدنان منسو
عدنانواژهنامه آزادنام پسرانه عربی . فرزند اسماعیل بن ابراهیم نیای قبایل عرب در شمال. شاید ار ریشه واژه عبری اِدِن باشد به معنی لذّت ، خوشی و بهشت زمینی .برابر سِفْر تکوین در تورا
عدنانفرهنگ نامها(تلفظ: adnān) (عربی) (در اعلام) نام یکی از اجداد پیغمبر اسلام (ص) است که به فصاحت شهرت داشته.
مدنلغتنامه دهخدامدن . [ م ُ دِن ن ] (ع ص ) اقامت نماینده . (آنندراج ). ساکن شونده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادنان . رجوع به ادنان شود.
راشدبکلغتنامه دهخداراشدبک . [ ش ِ ب ِ ] (اِخ ) از شعرای اخیر عثمانی بود پسر صارم ابراهیم پاشا که بشغل تدریس و برخی از کارهای ادارای مشغول بود. وی بسال 1219 هَ . ق . بعد از عزل از
اسفیداجلغتنامه دهخدااسفیداج . [ اِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب سفیداب یا سفیدا، چه در کلمه ای که آخر آن الف باشد در حالت تعریب جیم زیاده کنند و در عرف آنرا سفیده ٔ کاشغری گویند. (غیاث