ادفندیکشنری عربی به فارسیبخاک سپردن , دفن کردن , از نظر پوشاندن , زيرخاک کردن , مقبره ساختن , در خاک نهادن , مدفون ساختن , در قبر نهادن , زير خاک پوشاندن
هدفونفرهنگ فارسی معین(هِ فُ) [ انگ . ] (اِ.) یک جفت گوشی که با اتصال آن به دستگاه صوتی یا تصویری ، صدا به طور مستقیم و بدون پخش شدن در فضا دریافت شود، دوگوشی . (فره ).
ادفانلغتنامه دهخداادفان . [ اِدْ دِ ] (ع مص ) پوشیده و پنهان کردن چیزی را. || گریختن ، چنانکه بنده یا گریختن وی پیش از رسیدن بشهری که فروخته شود در آن . || انباشتن چاه و غیره . || انباشته شدن چاه و غیر آن .
ادفنشلغتنامه دهخداادفنش . [ اَ ف ُ ] (اِخ ) دمشقی در نخبةالدهر (چ لیپزیک ص 260) آرد:فملک ملوک الافرنج یسمی اَدفُنش و سکناه برشلونة و فی مملکته ثلاث عشرة ارضاً تشتمل علی المدن و الحصون المنیعة والنواحی العریضة الوسیعة. و ناشر کتاب مراد از ادفنش مذکور را الفونس
ادفنشلغتنامه دهخداادفنش . [ اَ ف ُ ] (اِخ ) دمشقی در نخبةالدهر (چ لیپزیک ص 260) آرد:فملک ملوک الافرنج یسمی اَدفُنش و سکناه برشلونة و فی مملکته ثلاث عشرة ارضاً تشتمل علی المدن و الحصون المنیعة والنواحی العریضة الوسیعة. و ناشر کتاب مراد از ادفنش مذکور را الفونس