اخینوعملغتنامه دهخدااخینوعم . [ ] (اِخ ) (برادر توفیق ) دو تن این نام داشتند: نخست دختر اخیمعص و زوجه ٔ شاؤل (کتاب اول سموئیل 14:50)، دوم زنی یزرعیلی زوجه ٔ داود و مادر امنون (کتا
اخینوسلغتنامه دهخدااخینوس . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) اخیروس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و
اخینوسفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی با گلهای سفید، دانههای سیاهرنگ ریز، و شاخههای کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جویها میروید.
اخینوسلغتنامه دهخدااخینوس . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) اخیروس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و
اخیروسلغتنامه دهخدااخیروس . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) اخینوس . گندم بیابانی که کشت و درو نشود. نباتیست غیر گندم صحرائی . منبت او کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمرش سیاه و ریز و گلش سف