holdدیکشنری انگلیسی به فارسینگه دارید، نگاهداری، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن
اری ژیوسلغتنامه دهخدااری ژیوس . [ اِ ] (اِخ ) می تی لنی از سرداران اسکندر درجنگ گوگمل با داریوش سوم . (ایران باستان ص 1388).
ساغری سفلیلغتنامه دهخداساغری سفلی . [ غ َ ی ِ س ُ لا ] (اِخ ) مِی کَند. دهی است از دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین ، واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری آوج . کوهستانی ، سردسیر و آبش