اخقیقلغتنامه دهخدااخقیق . [ اِ ] (ع اِ) اخقوق . مغاک درزمین که کسی اندر وی پنهان شدن تواند. ج ، اخاقیق .
اتقیاءلغتنامه دهخدااتقیاء. [ اَت ْ] (ع ص ، اِ) ج ِ تقی ّ. پرهیزکاران . ترس کاران : عالم عادل مؤید مظفّر منصور ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت کهف الفقراء ملاذالغرباء مربی الفض
اخقیقلغتنامه دهخدااخقیق . [ اِ ] (ع اِ) اخقوق . مغاک درزمین که کسی اندر وی پنهان شدن تواند. ج ، اخاقیق .
ارقیطونلغتنامه دهخداارقیطون . [اَ ] (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپا) آراقیطون . اراقیطون . ارقطیون . باباآدم .مؤلف تحفةالمؤمنین گوید: معرّب از ارقیثون یونانی و آن نباتیست مزغّب
اتقیاءلغتنامه دهخدااتقیاء. [ اَت ْ] (ع ص ، اِ) ج ِ تقی ّ. پرهیزکاران . ترس کاران : عالم عادل مؤید مظفّر منصور ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت کهف الفقراء ملاذالغرباء مربی الفض