اخضاعلغتنامه دهخدااخضاع . [ اِ ] (ع مص ) نرم کردن سخن را برای زن . || پست گردن کردن پیری و مانند آن کسی را. پست گردن گردانیدن کسی را کلانسالی . || فروتن گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
اخداعلغتنامه دهخدااخداع . [ اِ ] (ع مص ) استوار گردانیدن چیزی را بچیزی . || برانگیختن کسی را بر مخادعه . || پنهان کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || در خزانه کردن . (آنندراج ).
أخْضاعٌدیکشنری عربی به فارسیزير سلطه بردن , به کنترل درآوردن , مهار کردن , به زانو درآوردن , تسليم کردن , مشمول (چيزي) گردانيدن , خاضع کردن , تحتِ… درآوردن (قراردادن) , موردِ … قرار دادن
يَأْخُذُوهُفرهنگ واژگان قرآنکه او را بگيرند (در عبارت"وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ ")