همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

hoards

hôrd

دیکشنری

دارنده، ذخیره، احتکار، اندوخته، گنج، ذخیره کردن، انباشتن، احتکار کردن

جست‌وجوی مشابه

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن اَسلت . شاعری است از عرب .

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس بن عدی قرشی . صحابی است از مهاجرین بحبشه .او احد و مشاهد دیگر را دریافت و بروز یمامه درجه ٔ شهادت یافت . پدر او حارث

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن رباح . محدث است .

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن صرّاع . مردی است از بنی عجل .

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن السائب . صحابی است .

جست‌وجوی غلط تایپی

hoards

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دارنده، ذخیره، احتکار، اندوخته، گنج، ذخیره کردن، انباشتن، احتکار کردن

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

hardstands

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سختکوشی ها

hoarsening

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خستگی

hoarsens

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هارسنز

hoard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ذخیره، احتکار، اندوخته، گنج، ذخیره کردن، انباشتن، احتکار کردن

hoarded wealth

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ثروت ذخیره شده

جست‌وجوی متن

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن اَسلت . شاعری است از عرب .

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس بن عدی قرشی . صحابی است از مهاجرین بحبشه .او احد و مشاهد دیگر را دریافت و بروز یمامه درجه ٔ شهادت یافت . پدر او حارث

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن رباح . محدث است .

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن صرّاع . مردی است از بنی عجل .

ابوقیس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن السائب . صحابی است .