حمیدیهلغتنامه دهخداحمیدیه . [ ح َ دی ی َ ] (اِخ ) نام شهری است که به بولی از ولایت قسطمونی مربوط میباشد.از طرف مشرق به بارطین و از جانب جنوب به کرده و ازسوی مغرب به ارکلی و از جهت
گاسکونادلغتنامه دهخداگاسکوناد. [ ک ُ ] (اِخ ) نام رودی است در جماهیر متفقه ٔ آمریکای شمالی ، و در جمهوری میسوری ، که وارد نهر عظیم میسوری تابع نهر میسی سیپی میگردد و در جهت جنوبی از
گاسکونیلغتنامه دهخداگاسکونی . [ ک ُن ْی ْ ] (اِخ ) در تقسیمات کشوری سابق فرانسه ، یکی از خطه های جنوب غربی بشمار میرفت ، از طرف مغرب با خلیج گاسکنی متشکل از اقیانوس اطلس از جانب جن
پادزهرلغتنامه دهخداپادزهر. [ زَ ] (اِ مرکب ) (از: پات پهلوی ، ضد. مقابل + زهر، سم ّ)مقاوم سم . (بحر الجواهر). فادزهر. پازهر. تریاق . تریاک . مَسوس . بادزهر. نوشدارو. زهردارو. شفاد