hobblesدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، داد و بیداد، زنجیر، پا بند، داد و بیداد کردن، لنگیدن، شلیدن، لنگ لنگان راه رفتن، مانع حرکت شدن، خمیدن، دست و پای کسی را بستن
اغتدارلغتنامه دهخدااغتدار. [ اِ ت ِ ] (ع مص )غدیره ساختن که نوعی از آش است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اتخاذ غدیرة: اغتدر الرجل ؛ اتخذغدیرة. (از اقرب الموارد). و ر