اختلافدیکشنری عربی به فارسیفرق , تفاوت , اختلا ف , تفاضل , عدم تجانس , دگرگوني , تغيير , ناپايداري , بي ثباتي , تغييرپذيري , وابسته به تغيير و دگرگوني
اختلافدیکشنری فارسی به انگلیسیconflict, difference, disagreement, discord, discrepancy, dissimilarity, dissonance, diversity, jar, misunderstanding, polarity, variance
اختلاففرهنگ مترادف و متضاد۱. افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، ۲. تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق
معارضةدیکشنری عربی به فارسیاختلا ف عقيده داشتن , جداشدن , نفاق داشتن , مخالف , معاند , ضديت , مخالفت , مقاومت , تضاد , مقابله
اختلفدیکشنری عربی به فارسیفرق داشتن , اختلا ف داشتن , تفاوت داشتن , نا همراي بودن , موافق نبودن , مخالف بودن , ناسازگار بودن , نساختن با , مخالفت کردن با , مغاير بودن