اخطادیکشنری عربی به فارسیادم کودن واحمق , ساده لوح , خطاکردن , دراشتباه بودن , غلط بودن , گمراه شدن , بغلط قضاوت کردن
اختباردیکشنری عربی به فارسیشنوايي , قدرت استماع , استماع , ازمايش هنرپيشه , سامعه , امتحان , ازمايش کردن , چيز عجيب , مسخره کردن , شوخي , پرسش و ازمون , ازمون , ازمايش , امتحان کردن , محک