اختصاص داشتنلغتنامه دهخدااختصاص داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) مختص بودن . مخصوص بودن و شریک نداشتن . اقتصار کردن .
اختصاصدیکشنری عربی به فارسیکالا ي ويژه , داروي ويژه يا اختصاصي , اسپسياليته , اختصاص , کيفيت ويژه , تخصص , رشته اختصاصي , ويژه گري
اسبهبذلغتنامه دهخدااسبهبذ. [ اِ ب َ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) اسبهبد. اسپهبذ. اسپاهبذ (از: اسپاه ، سپاه و لشکر + بذ، مزید مؤخر) بمعنی فرمانده سپاه و قائد عسکر و معرب آن اسفهبذ و