اخاذلغتنامه دهخدااخاذ. [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اخاذة. جای فراهم آمدن آب باران . آبگیر. آبگیری که در بیابان باشد. پاره ای ازآب سیل که در جائی مانده باشد. تالاب که در بیابان باشد. (غیاث
باجستانفرهنگ مترادف و متضاداخاذ، باجبگیر، باجخواه، باجگیر، رشوهخوار، رشوهستان، رشوهگیر ≠ باجده، باجبده
اخاذانلغتنامه دهخدااخاذان . [ اِ ] (اِخ ) (تثنیه گونه ای از اخاذ) موضعی است مذکور در شعر عمروبن معدی کرب :و یوماً ببرقاءالاخاذین لو رأی أبی مکانی لانتهی او لجرّبا.(ضمیمه ٔ معجم
اخاذهلغتنامه دهخدااخاذه . [ اِ ذَ ] (ع اِ) جای فراهم آمدن آب باران . || آبگیر. آبگیر در دشت . (مهذب الاسماء). غدیر. (نصاب ). گورآب در صحرا. تالاب . || زمینی که آنرا جدا کنند برای