احوال پرسیلغتنامه دهخدااحوال پرسی . [ اَح ْ پ ُ ] (حامص مرکب ) پژوهش و سؤال از صحت و بیماری کسی . استفسار و پرسش از حالت و چگونگی و تندرستی و عافیت و بیماری و مرض و کار و بار. عیادت
احوال پرسیفرهنگ انتشارات معین( ~. پُ) [ ع - فا. ] (حامص .) پرسش از چگونگی وضع و کار و بار کسی ، پژوهش و سوال از صحت و بیماری کسی .
احوال پرسیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پرسیدن حال کسی.۲. پرسش دوستانه از چگونگی وضع و حال و کاروبار کسی.