احتياطيدیکشنری عربی به فارسیدريغ داشتن , مضايقه کردن , چشم پوشيدن از , بخشيدن , براي يدکي نگاه داشتن , در ذخيره نگاه داشتن , مضايقه , ذخيره , يدکي , لاغر , نحيف , نازک , کم حرف , پس نهاد ,
سوخت احتیاطیcontingency fuelواژههای مصوب فرهنگستانسوختی مازاد بر سوخت سفر که در شرایط نامساعد جوّی، مانند تغییرات پیشبینینشده در باد و دما و مسیرهای پروازی، از آن استفاده میکنند
نشست احتیاطیprecautionary landingواژههای مصوب فرهنگستانفرود بر روی آب یا زمین در شرایطی که بنا به تشخیص خلبان ادامۀ پرواز خطرناک باشد