احتسابلغتنامه دهخدااحتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شماره کردن و آزمودن . (منتهی الارب ). بشمار آوردن . (زوزنی ). حساب کردن . || مزد و ثواب چشم داشتن . (منتهی الارب ). مزد بیوسیدن . (ت
احتسابفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شمردن ، حساب کردن . 2 - نهی کردن از کارهایی که در شرع ممنوع باشد.
احتسابفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. حساب کردن؛ شمردن.۲. بهشمار آوردن.۳. گمان کردن.۴. [قدیمی] آزمودن.۵. [قدیمی] اکتفا کردن.۶. [قدیمی] نهی کردن از آنچه در شرع ممنوع باشد.
بُنبهاfly-away costواژههای مصوب فرهنگستانارزش هواگَرد بدون احتساب قطعات یدکی و هزینههای آموزش و پشتیبانی
حجم ناخالص کلgross total volumeواژههای مصوب فرهنگستانحجم ساقۀ اصلی با احتساب کُنده و تاج و بخشهای پوسیده و آسیبدیده