جایزلغتنامه دهخداجایز. [ ی ِ ] (ع ص ) جائز. ج ، اَجوُز. اَجوِزَ، جوزان ، جیزان و جوائِز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روا. مشروع . حلال . مأذون . پروانگی . (ناظم ا
اغیرسلغتنامه دهخدااغیرس . [ اَ رِ ] (اِ) جوز رومی است و آن بار درختی باشد که صمغ آن کهربا است و بعضی برآنند که چوب آن درخت کهربا باشد. (هفت قلزم ) (برهان ). بیونانی جوز رومی است
اغیروسلغتنامه دهخدااغیروس . [ اَ ] (اِ) جوز رومی است . (اختیارات بدیعی از نسخ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ).در نسخه ٔ دیگر اغیرس آمده است . رجوع به اغیرس شود.
اکروفسلغتنامه دهخدااکروفس . [ اَ ف َ / ف ِ / ف ُ ] (اِ) جوز رومی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).به لغت رومی نام درختی است که آنرا جوز رومی نیز گویند و آن درخت کهرباست و بعضی گویند چوب آن