اجورلغتنامه دهخدااجور. [ اَ وَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از جور.- امثال :اجور من قاضی سدوم (سدوم مدینه ای است از مداین قوم لوط) . (مجمع الأمثال میدانی ).
اجورلغتنامه دهخدااجور. [ اُ ] (ع مص ) به شدن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی . || بستن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی . پیوستن استخوان شکسته . استخوان بر کژی وادربستن . (تاج المص
آژورلغتنامه دهخداآژور. (ص مرکب ) در بعض فرهنگهاآزور ضبط کرده اند و بیت انوری را که در فرهنگها برای آزور نیز شاهد آمده مثال آورده اند. و ظاهراً تصحیف آزور باشد.