اجنحةدیکشنری عربی به فارسینشان داراي دو بال که بهوانورد يا توپچي و دريا نورد يا ديدبان کار ازموده داده ميشود
ذوخمسة اجنحةلغتنامه دهخداذوخمسة اجنحة. [ خ َ س َ ةَ اَ ن ِ ح َ ] (ع اِ مرکب ) بنطافلن . (ابن البیطار). و رجوع به ذوخمسة صابع شود.
نشان دارای دو بال که بهوانورد یا توپچی و دریا نورد یا دیدبان کار ازموده داده میشوددیکشنری فارسی به عربیاجنحة
ذوخمسة اجنحةلغتنامه دهخداذوخمسة اجنحة. [ خ َ س َ ةَ اَ ن ِ ح َ ] (ع اِ مرکب ) بنطافلن . (ابن البیطار). و رجوع به ذوخمسة صابع شود.
داودلغتنامه دهخداداود. [ وو ] (اِخ ) ابن بلال بن اجنحه انصاری . مکنی به ابولیلی . رجوع به ابولیلی الانصاری والد عبدالرحمن و نیز رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 224 شود.
اولیلغتنامه دهخدااولی . [ اُ ] (ع اِ) خداوندان ، جمع ذو و این جمع خلاف ماده ٔ مفرد است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). در حالت نصبی و جری .- اولی اجنحه ؛ صاحبان بازوها و بالها و ا