کابللغتنامه دهخداکابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز
فطرسواژهنامه آزادنام فرشته ای که به دلیل کندی در اجرای دستور الهی و یا ترک اولی در جزیره ای به عنوان جریمه و مجازات بدون بال و پر به مدت هفتصد سال زندانی شد تا اینکه در روز ولاد
جشنلغتنامه دهخداجشن . [ ج َ ] (اِ) آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشته اند: لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است چون اصلاً تمام اعیاد دینی بو
تاپ ساکلغتنامه دهخداتاپ ساک . (اِخ ) شهری بود بر کنار فرات :... قشون کورش براه افتاده و در سه روز پانزده فرسنگ راه پیموده بشهر بزرگ و غنی تاپ ساک که در کنار فرات واقع بوده رسید. (ت
تاماری تولغتنامه دهخداتاماری تو. (اِخ ) برادر «خوم بان ایگاش » پادشاه عیلام بود و بر اثراغتشاش های داخلی عیلام که آسوریها آن را دامن میزدندتاماری تو برادر خود را کشته خود پادشاه شد و