عجزفرهنگ انتشارات معین(عَ جْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ناتوان شدن ، درماندن . 2 - (اِمص .) ناتوانی ، درماندگی .
عجزفرهنگ انتشارات معین(عَ جُ) [ ع . ] (اِ.)1 - دنبالة چیزی . 2 - سرین . 3 - آخرین کلمة مصراع دوم هر بیت شعر.
عجزدیکشنری عربی به فارسیادم مفت خور يا ولگرد , ولگردي يا مفت خوري کردن , بحد افراط مشروب نوشيدن , کمبود , کسر , کسرعمل , کسر درامد , ناتواني , عجز , عدم قابليت , کاري , سستي کمر , عنن
اجذٔرارلغتنامه دهخدااجذٔرار. [ اِ ذِءْ ] (ع مص ) آماده ٔ خصومت و دشنام گردیدن . || روئیدن و دراز شدن گیاه : اجذأرّ النبات . (منتهی الارب ).
اجذاءلغتنامه دهخدااجذاء. [ اِ ] (ع مص ) استادن . راست ایستادن . برجای ایستاده شدن : مثل الاُرزة المجذیة علی الأرض ؛ ای الثابتة. (منتهی الارب ). || اجذاء حجر؛ ایستاده کردن و پیش
اجذٔرارلغتنامه دهخدااجذٔرار. [ اِ ذِءْ ] (ع مص ) آماده ٔ خصومت و دشنام گردیدن . || روئیدن و دراز شدن گیاه : اجذأرّ النبات . (منتهی الارب ).
اجذاءلغتنامه دهخدااجذاء. [ اِ ] (ع مص ) استادن . راست ایستادن . برجای ایستاده شدن : مثل الاُرزة المجذیة علی الأرض ؛ ای الثابتة. (منتهی الارب ). || اجذاء حجر؛ ایستاده کردن و پیش