اثوللغتنامه دهخدااثول . [ اَ وَ ] (ع ص ) دیوانه . (زوزنی ).احمق . || کم نصرت . کم خیر. || سست کار. || سست رو. || تکه ٔ دیوانه . ج ، ثول . (منتهی الارب ).
اثوللغتنامه دهخدااثول . [ اُ ] (اِخ ) موضعی است در خوزستان که ذکر آن در فتوح اسلام آمده است . (معجم البلدان ) (مراصد).
اصوللغتنامه دهخدااصول . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اصل . اساسها و بیخ و بن ها. (فرهنگ نظام ). اصلها. جمع اصل که بمعنی بیخ است . (آنندراج ) (غیاث ). ریشه ها، و اصول و فروع ؛ ریشه ها و شاخ
اسوللغتنامه دهخدااسول . [ اَ وَ ] (ع ص ) آنکه در زیر ناف وی سستی و فروهشتگی باشد. (منتهی الارب ). آنکه شکم فروهشته باشد. آنکه فرود ناف او آویخته باشد. (مهذب الاسماء). مؤنث : سَ
اثولاللغتنامه دهخدااثولال . [ اِ وِ ] (ع مص ) اَثْوَل گردیدن گوسپند. نوعی جنون و مرض است در گوسپند که تنها چرا کند.
اثولوجیالغتنامه دهخدااثولوجیا. [ اَ ] (اِخ ) (ازیونانی ثِئولوگیا، بمعنی الهیات ) میامِر. نام کتابی از فلوطینس که نزد مسلمین معروف به شیخ الیونانی است و آن شامل کتاب چهارم تا ششم تاس
ابولیلیلغتنامه دهخداابولیلی . [ اَ ل َ لا ] (اِخ ) محدث است . او از ابی عکاشه و از وی وکیع روایت کند.
ابولیلیلغتنامه دهخداابولیلی . [ اَ ل َ لا ] (اِخ ) معاویةبن یزیدبن ابی سفیان . رجوع به معاویة... شود.
heightدیکشنری انگلیسی به فارسیارتفاع، ارتفاعات، بلندی، آسمان، فراز، رفعت، تکبر، جای مرتفع، در بحبوحه، عرشه، علی
اثولاللغتنامه دهخدااثولال . [ اِ وِ ] (ع مص ) اَثْوَل گردیدن گوسپند. نوعی جنون و مرض است در گوسپند که تنها چرا کند.
اثولوجیالغتنامه دهخدااثولوجیا. [ اَ ] (اِخ ) (ازیونانی ثِئولوگیا، بمعنی الهیات ) میامِر. نام کتابی از فلوطینس که نزد مسلمین معروف به شیخ الیونانی است و آن شامل کتاب چهارم تا ششم تاس