اثواءلغتنامه دهخدااثواء. [ اِث ْ ] (ع مص ) فرودآمدن : اثوی بالمکان . || دیر ماندن . (منتهی الارب ). مقیم شدن . (تاج المصادر). || ملازم اقامت گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ). مقیم
اسواءلغتنامه دهخدااسواء. [ اِس ْ ] (ع مص ) تباه گردانیدن . || بدی کردن با کسی . || زنا کردن . || رسوا گردیدن . || در بلا افتادن . || تمام درآوردن چیزی را در چیزی . || انداختن حرف
اسواعلغتنامه دهخدااسواع . [ اِس ْ ] (ع مص ) درآمدن از ساعتی بساعت دیگر، یا پس ماندن یک ساعت : اَسْوَع َ و اساع ؛ ای انتقل من ساعة الی ساعة، او تأخّر ساعة. || مذی انداختن مرد بعد
اصواءلغتنامه دهخدااصواء. [ اَص ْ ] (ع اِ) جج ِ صُوّة. (منتهی الارب ). || اَصواء و صُوی ̍؛ قبرها: وقفت علی الصوی و الاصواء؛ ای علی القبور. (اقرب الموارد). و رجوع به صوة شود.
اصواءلغتنامه دهخدااصواء. [ اِص ْ ](ع مص ) (از «ص وی ») خشک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). خشک شدن نخله . (از اقرب الموارد).
اسفرودلغتنامه دهخدااسفرود. [ اِ ف َ ] (اِ) سنگ خوارک باشد و آن پرنده ای است سیاه رنگ ببزرگی گنجشک و چند پر مانند شاخی بر سر دارد و بعربی قطا نامند. اگر استخوان او را بسوزانند و بس