203 مدخل
گرم است، گرم کردن، بهیجان امدن، بر انگیختن
appointments, fittings, furnishings
furniture
fixture
اثاث، اثاثه، اسباب، بساط، لوازم
eşya
گرم شدن
گرمای هوا
گفتن
بخاری، دستگاه تولید گرما، چراغ خوراک پزی، متصدی گرم کردن
خوش شانسی، بلند کردن
اثاثیه – خرده ریز
اثاثیه
اثاثیه مختلف و کم بها.خرده ریز.
اثاثیه را جمع کردن.