اثرادلغتنامه دهخدااثراد. [ اِث ْ ث ِ ] (ع مص ) اتّراد. تریدکردن . ترید ساختن (نان را). اشکنه کردن (نان را).
عملگر اثرردهایtrace-class operatorواژههای مصوب فرهنگستانعملگری کراندار بر یک فضای هیلبرت که اثر قدرمطلق آن متناهی است
heavenدیکشنری انگلیسی به فارسیبهشت، آسمان، خدا، عرش، فلک، سپهر، عالم روحانی، قدرت پروردگار، گردون، هفت طبقه اسمان
اثرادلغتنامه دهخدااثراد. [ اِث ْ ث ِ ] (ع مص ) اتّراد. تریدکردن . ترید ساختن (نان را). اشکنه کردن (نان را).
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اثردی ، علی بن هبةاﷲبن علی بن اثردی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن اثردی . رجوع به علی بن هبة اﷲبن ... شود.