اثر آندیanode effectواژههای مصوب فرهنگستاناثر ناشی از قطبش آندی در برقکافت که موجب افزایش ناگهانی ولتاژ و افت جریان در نتیجۀ ایجاد لایۀ گازی و جدا شدن آند از برقکاف میشود
اثردیکشنری عربی به فارسیعواقب بعدي , پس ايند , جاي پا , مهر زدن , نشاندن , گذاردن , زدن , منقوش کردن , اثر , اثار مقدس , عتيقه , يادگار , باستاني , نشان , رد پا , مقدار ناچيز , ترسيم ,
اثردیکشنری فارسی به عربیاثر , اثر عليه , اخدود , اشارة , انطباع , بقية , تاثير , ختم , خليع , علامة , کفاءة , مسار , نتيجة , نمو
اثرلغتنامه دهخدااثر. [ اُ ث ُ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. || نشان زخم که بعد صحت باقی ماند. || رونق روی . (منتهی الارب ). آب ِ رو.
اثرلغتنامه دهخدااثر.[ اَ ث َ ] (اِخ ) (امیر...) ملکشاهی . صاحب حبیب السیر در احوال حسن صباح آرد: کار اسمعیلیه ترقی تمام گرفت و قلعه ٔ گردکوه و لامسر نیز بتحت تصرف حسن صباح درآم
غبادلغتنامه دهخداغباد. [ غ ُ ] (اِخ ) قباد. ابن فیروز پادشاه ساسانی (پدر انوشیروان ) (از سال 488 - 531 م .). مرحوم فروغی در خلاصه ٔ شاهنامه آرد: پیروز (پادشاه ساسانی ) را دو پسر
آرمانideal 1واژههای مصوب فرهنگستانادراک هنری هنرمند که کاملتر از اثر هنری اوست و از اندیشۀ خود هنرمند سرچشمه گرفته است
هنرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق فرهنگ، آفرینش، خلقت، آفرینش زیبایی، زیباسازی، استادی، مهارت، هنر نقاشی، هنر تئاتر، هنرهای تزیینی هنرمند هنرکده، هنرستان آفریده، اثر
اندیشه داشتنلغتنامه دهخدااندیشه داشتن . [ اَ ش َ / ش ِ ت َ ](مص مرکب ) در فکر بودن . مواظبت کردن . مواظب بودن . مراقب بودن . تیمار داشتن : چون دوست ایشان را مشغول کرده است تا از شغلهای
اثرلغتنامه دهخدااثر. [ اَ ث َ ] (ع اِ) عقب . ایز. حف ّ. حفف :خرج فی اثره ؛ برآمد پس او. (منتهی الارب ). || نشان . پی . داغ پای . جای پای . نشان قدم : قطع اﷲ اثره ؛ ببرّد خدا نش