۱. نشان؛ علامت.
۲. جای پا؛ نشان قدم.
۳. آنچه از کسی یا چیزی باقی و برجای بماند.
۴. [قدیمی] حدیث و خبر.
۵. (اسم مصدر) تٲثیر.
۶. محصولی که از یک هنرمند باقی میماند.
یادمان، یادواره، هنایش، نوزند، نوشته، نشانه، کارآی
۱. ایز، پی، جایپا، ردپا، رد، نشان، نشانه
۲. تاثیر، خاصیت، فایده، واکنش،
۳. تالیف، تصنیف، نوشته،
۴. پی، رد، رگه، نشان، نشانه،
۵. فعل، نقش،
۶. حاصل، نتیجه
۷. معلول
cast, composition, dent, effect, effectiveness, efficacy, force, forcefulness, ghost, handiwork, hangover, impact, impression, influence, Mark, print, product, publication, relic, smack, soupçon, stamp, suggestion, suspicion, sway, symptom, taste, tincture, trace, track, trail, vestige, virtue, weight, whiff, witness