815 مدخل
توجه، رعایت، اعتناء، مراعات، اعتناء کردن به، محل گذاشتن به، ملاحظه کردن
مبله کردن , داراي اثاثه کردن , مجهز کردن , مزين کردن , تهيه کردن
appointments, fittings, furnishings
furniture
fixture
اثاث، اثاثه، اسباب، بساط، لوازم
بدون توجه به
با احتیاط
احتیاج داشت، اعتناء کردن به، محل گذاشتن به، ملاحظه کردن
هدی
اثاثیه – خرده ریز
اثث
اثث , استعد , جهز
اثث , انقش , اهجم , لباس