اثاناسیالغتنامه دهخدااثاناسیا. [ ] (معرب ، اِ) بیونانی اسم معجونی است بمعنی منقذالأمراض و گویند اسم جگر گرگست و چون معجون مزبور را یک جزو جگر گرگ است بنابر آن به این اسم موسوم شده
آثاناسیالغتنامه دهخداآثاناسیا. (یونانی ، اِ) اَثاناسیا. معجونی است نافع در اوجاع کبد و جز آن و معنای کلمه مُنْقِذ یا آیم وبهتر کنم و یا دواء گرگ و بز باشد. (بحرالجواهر).
اثناسیالغتنامه دهخدااثناسیا. [ اَ ث َ ] (یونانی ، اِ) به یونانی ترکیب خاصی است که تعریب آن منقذالامراض است . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). رجوع به اثاناسیا شود.
آناناسیانBromeliaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از چمنسانان بهصورت علفی چندساله و بهندرت درختچهای و دارای برگکهای رنگی
ارطاناسیالغتنامه دهخداارطاناسیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) بیونانی برنجاسف است . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). رجوع به ارطاماسیا و ارطمیاس و ارطمیسا شود.
اثناسیالغتنامه دهخدااثناسیا. [ اَ ث َ ] (یونانی ، اِ) به یونانی ترکیب خاصی است که تعریب آن منقذالامراض است . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). رجوع به اثاناسیا شود.
آناناسAnanasواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از آناناسیان با گیاهان بارده که بومی مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری امریکاست، اما در دیگر مناطق نیز دیده میشود؛ براساس مطالعات زیستشناسی مولکولی جدید ا
ارطاناسیالغتنامه دهخداارطاناسیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) بیونانی برنجاسف است . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). رجوع به ارطاماسیا و ارطمیاس و ارطمیسا شود.
ارطاماسیالغتنامه دهخداارطاماسیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) امبروسیا . ارطاناسیا. (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). بوی مادران . بویمدران . شویلا. برنجاسف . شواصرا. مسک الجن . ارطیمیا. ارطمیسا گویند و
راحلةالاسدلغتنامه دهخداراحلةالاسد. [ ح ِ ل َ تُل ْ اَ س َ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از ارطنیساست که به یونانی برنجاسف گویند. (تحفه حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). بوی مادران . رجوع به ارطاماس