worksدیکشنری انگلیسی به فارسیآثار، کار، شغل، وظیفه، ساخت، عملیات، زحمت، سعی، چیز، کارخانه، زیست، فعل، نوشتجات، موثر واقع شدن، اثار ادبی یا هنری، استحکامات، کار کردن، عمل کردن، زحمت کشیدن
workدیکشنری انگلیسی به فارسیکار، شغل، وظیفه، ساخت، عملیات، زحمت، سعی، چیز، کارخانه، زیست، فعل، نوشتجات، موثر واقع شدن، اثار ادبی یا هنری، استحکامات، کار کردن، عمل کردن، زحمت کشیدن
فرمالیزمواژهنامه آزادفرم باوری ، فرم گرایی ، صورت گرایی ، شکل گرایی فرمالیزم مکتبی است در بر گیرنده ی تمامی آن دسته از انواع آثار ادبی و هنری که کانون توجه شان تکنیک (فن/ اسلوب/
رمانلغتنامه دهخدارمان . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) کتاب قصه و افسانه که عموماً واقعات ممکنه است برخلاف افسانه های قدیم که بیشتر محالات بوده . (فرهنگ نظام ). رمان سابقاً به نوشته ها و
رنسانسلغتنامه دهخدارنسانس . [ رُ ن ِ سا ] (فرانسوی ، اِ) احیاء. بازگشت به زندگی . اعاده ٔ حیات . تولد جدید.تجدید حیات . || (اِخ ) اصطلاحاً، بطور خاص دوره ٔ تجدد و جنبشی را گویند ک