اتمسفرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ر، جَوّ، کرۀ هوا، آسمان فشار جوی، فشار هوا اثر (پدیدۀ) گلخانهای (گرمخانهای)، گازهایگلخانهای، دیاکسید کربن برونجَو، اگزوسفر، استراتوسفر،
آتمسفرفرهنگ انتشارات معین(مُ فِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تودة هوایی که اطراف کرة زمین را فرا گرفته ، جو. 2 - کنایه از: اوضاع و احوال .
اتسارلغتنامه دهخدااتسار. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) شتر کشتن و اعضاء آن بخش کردن . || بهره کردن گوشت جزور را. || میانه حال گشتن .