اتشاقلغتنامه دهخدااتشاق . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) قدید کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر). قاق کردن . قدید و وشیق کردن گوشت . بدرازا بریدن و خشک کردن گوشت . یکجوش قدید کردن گوشت توشه را
متشقلغتنامه دهخدامتشق .[ م ُت ْ ت َ ش ِ ] (ع ص ) قدیدکننده گوشت را و شقیق سازنده . (آنندراج ). کسی که گوشت را نیم پز می کند و به درازا بریده جهت توشه خشک می کند. (ناظم الاطباء)