فرهنگ فارسی عمید
۱. گشاد شدن؛ فراخ شدن؛ پهناور شدن؛ گشادگی؛ فراخی.۲. (ادبی) در بدیع، گفتن شعری که بتوان آن را به چند نوع معنی و تفسیر کرد، مانندِ این بیت: لبان لعل تو با هرکه در حدیث آید / بهراستی که ز چشمش بیوفتد مرجان (سعدی۲: ۶۶۴). Δ مصراع دوم را به دو صورت میتوان تفسیر کرد، یکی اینکه مرجان از چشمش ب