اتراقلغتنامه دهخدااتراق . [ اُ ت ُ / اُ ] (ترکی ، اِ) توقف چندروزه در سفری بجائی .- اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی . موقتاً در منزلی اقامت گزیدن .
اتراقفرهنگ انتشارات معین( اُ) [ تر. ] ( اِ.) = اطراق : توقف کردن در حین سفر، اقامت کوتاه مدت در جایی خاصه هنگام شب .
اتراقstopover, stop-off, layoverواژههای مصوب فرهنگستانتوقفی کوتاه در طول سفر برای صرف غذا و استراحت یا دیدار دوستان
اطراقلغتنامه دهخدااطراق . [ اُطُ / اُ ] (ترکی ، اِ) اُتراق . (فرهنگ نظام ). و در ذیل اتراق آرد: توقف و لنگ کردن در سفر. مثال : چون به آباده رسیدیم اتراق کردیم . لفظ مذکور را بیشت
اطراقلغتنامه دهخدااطراق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طَرَق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ طرق ، بمعنی مشک و رسته و نورد شکم . (آنندراج ). || ج ِ طَرَق ، بمعنی خمیدگی مشک . (از اقرب
اطراقلغتنامه دهخدااطراق . [ اِ ] (ع مص ) سکوت کردن و سخن نگفتن . (از اقرب الموارد). خاموش گردیدن و نگفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خاموش بودن . (تاج المص
اطراقلغتنامه دهخدااطراق . [ اِطْ طِ ] (ع مص ) بدنبال یکدیگر رفتن شتران . (از اقرب الموارد). در پی یکدیگر شدن شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || از راه پراکنده ش
اتراقگاهlodge 1واژههای مصوب فرهنگستاناقامتگاهی کوچک در خارج از شهر که صحرانوردها و شکارچیها از آن استفاده میکنند