ابووهبلغتنامه دهخداابووهب . [ اَبو وَ هََ ] (اِخ ) الجشمی . صحابی است و نام او دیلم بن الهوشع است . و عقیل بن شبیب از او روایت کند.
ابووهبلغتنامه دهخداابووهب . [ اَبو وَ هََ ] (اِخ ) الکلاعی . محدث است . او از ابن عمرو و از او عبدالرحمن بن مرزوق روایت کند.
ابودهبللغتنامه دهخداابودهبل . [ اَ دَب َ ] (اِخ ) جُمَحی . وهب بن زمعه . از مشاهیر شعرای عرب . او در خلافت معاویه و یزید شهرت یافت و معاویه و عبداﷲبن زبیر را مدیح گفت . و با عمره ک
ابولهبلغتنامه دهخداابولهب . [ اَ ل َ هََ ] (اِخ ) عبدالعزّی بن عبدالمطّلب . عم ّ رسول صلوات اﷲ علیه . و این کنیت را مسلمانان به وی داده اند. بلعمی مترجم تاریخ طبری گوید: هیچکس نبو
عطیةلغتنامه دهخداعطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابووهب و مشهور به عطیه ٔواسطی . تابعی است . رجوع به ابووهب (عطیة...) شود.
صفوانلغتنامه دهخداصفوان . [ ص َ ] (اِخ ) ابن امیةبن خلف بن وهب بن حذافةبن جمح القرشی الجمحی مکنی به ابووهب . وی از رؤسای قریش و در آغاز دعوت اسلام از مخالفان بزرگ پیغمبر (ص ) بو
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبیدة، که او را حارث بن عمیر کلاعی نیزگویند. ابن حبان گوید کنیت او ابووهب است وی قاضی حمص و از محدثین و تابعین شام است که بمصر نیز ساکن