ابومسعودلغتنامه دهخداابومسعود. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابان الضمیری . محدث است و معتمربن سلیمان از او روایت کند.
ابومسعودلغتنامه دهخداابومسعود. [ اَ م َ ] (اِخ ) احمدبن فرات الرازی . یکی از کبار محدّثین و بروایت شیخ جوزی او هزارهزار حدیث و پانصدهزار حدیث بخط خویش نوشته بود. وفات او به سال 259
جریریلغتنامه دهخداجریری . [ ج ُ رَ ری ] (اِخ ) سعیدبن ایاس بصری مکنی به ابومسعود. راوی بود و از ابونضرة و یزیدبن شخیر روایت کرد و شعبه و ثوری از او روایت کردند و بسال 144 هَ . ق
خرقانیلغتنامه دهخداخرقانی . [ خ َ ] (اِخ ) مسعودبن احمد خرقانی زهری ، مکنی به ابومسعود. از عالمان و فاضلان زمان خود بود و بعد از پدر خطیب خرقان شد، پس از آن قاضی القضاة احمدبن سلی
معافیلغتنامه دهخدامعافی . [ م ُفا ] (اِخ ) ابن عمران ازدی موصلی مکنی به ابومسعود (متوفی به سال 185 هَ . ق .) شیخ جزیره در عصر خویش ویکی از ثقات و حافظان حدیث بود. کتابهایی در سنن
تبانیلغتنامه دهخداتبانی . [ ت ُب ْ با ] (اِخ ) حسین بن احمدبن علی بن محمدبن یعقوب الواسطی مکنی به ابوعبداﷲ معروف به ابن تبان که از وی ابومسعود احمدبن محمدبن علی بن عبداﷲ النحلی (
جبلةلغتنامه دهخداجبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبةبن اسیرة انصاری . وی برادر ابومسعود بدری است . طبرانی از طریق مطین از عبیداﷲبن رافع نقل میکند که جبله از صحابه ای ب