ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) احمدبن شعیب النسائی مصنف یکی از صحاح ستّه رجوع به احمد... و رجوع به نسائی ... شود.
ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) از ابی عبداﷲ یا از ابی روایت کند. (الکنی للبخاری ص 51 س 5).
ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) از روات است و از شعبی روایت کند.
ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) ابن شنبویه . از روات حدیث است .
ابوعبدالحمیدلغتنامه دهخداابوعبدالحمید. [ اَ ع َ دِل ْ ح َ ] (اِخ ) از خاندان ابان بن اللاّحق . شاعری مقل ّ است .
ابوعبدالحمیدلغتنامه دهخداابوعبدالحمید. [ اَ ع َ دِل ْ ح َ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن عامربن حبیب . رجوع به اسماعیل ... شود.
ابوعبدالحمیدلغتنامه دهخداابوعبدالحمید. [ اَ ع َ دِل ْ ح َ ] (اِخ ) بکربن عبدالعزیزبن اسماعیل بن عبیداﷲ. از روات حدیث است .
ابوعبدالحمیدلغتنامه دهخداابوعبدالحمید. [ اَ ع َ دِل ْ ح َ ] (اِخ ) عبدالمجیدبن عبدالعزیزبن ابی رواد از روات حدیث است .
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن محمدبن عثمان بن عبدالرحمن بن زیدبن ثابت بن ضحاک بن خلیفه ٔ اشهلی مدینی . این خلیفه از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بود.اشهلی در
ابوعدنانلغتنامه دهخداابوعدنان . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن عبدالأعلی . و او را وردبن حکیم نیز گویند. او راویه ابی البیداء الرباحی بصری است . و خود شاعر و عالم بلغت است . او راس
شنبویةلغتنامه دهخداشنبویة. [ شُم ْ ی َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن بن شُنْبویة. محدث است . (منتهی الارب ).